مهارت حل تعارض

مهارت حل تعارض


از آن جایـی کـه انسـان هـا بـه طـور طبیعـی بـا هـم تفـاوت دارنـد و نـوع نـگاه آن هـا نسـبت بـه دیگـران و مسـائل فـرق مـی کنـد، طبیعـی اسـت کـه بـا یکدیگـر دچـار تعـارض شـوند. هرچقدر افـراد به هـم نزدیکتـر و باهـم صمیمیتر باشـند، به طور طبیعی تعارضهـای بیشـتری را تجربه میکننـد و درنتیجه حل آنهـا نیـز اهمیـت ویـژه ای می یابـد. همه مـا از بچگی درگیر یا شـاهد تعارضاتی در خانـواده بوده ایم. بااین حال مهمتـر از وجود این اختلاف نظرها، شـیوه برخورد اعضای خانـواده، با این موارد اسـت.

در رویارویی با یک تعارض روشهای مختلفی وجود دارد؛ در یک حالت ممکن است شخص خود را نادیده بگیرد و منفعلانه تسلیم خواسـت دیگری شود؛ یا برعکس، فقط خواسـت خود را در نظر گیرد و گاه باخشـم و پرخاشگری آن را بـه دیگـری تحمیـل کند. حالت سـومی نیـز وجود دارد کـه در آن هیچ یـک از طرفین برای حل تعارضشـان اقدامـی انجـام نمی دهنـد، تا جـای ممکن از مسـئله فرار میکنند و قید خواسـت خـود و طرف مقابـل را میزنند. به عبارت دیگر؛ اجتناب از حل تعارض، قطع کردن رابطه، قهر کردن، سپردن مسئله به گذر زمان، کوتاه آمدن و رفتار پرخاشگرانه همگی از روش های ناسالم حل تعارض به شمار می روند.

پیش نیاز حل تعارض، ارتباط مؤثر است. بدون ارتباط مؤثر، نمی توان با کسی حل تعارض کرد. در یک ارتباط موثر، افراد با تسـلط بـر هیجانات خـود پای میـز مذاکره مینشـینند و دنبال راه حلـی میگردنـد کـه به واسـطه آن هـر دو بـه تمـام یـا بخشـی از خواسـته های خـود برسـند و راضی شـوند. درواقع؛ مذاکــره گفــت گویــی اســت بیــن دو یــا چنــد نفــر، بــا هدفی خاص که  عموما رســیدن بــه یــک راه حــل و یــا حـل اختلاف اسـت. عواملی که مذاکره را تسهیل می کنند شامل این موارد می شود: تاییـد احساسـات دیگـری، خلاصـه کـردن صحبـت هـای وی، همدلـی و توجـه بـه دیـدگاه و احسـاس دیگـری، تمرکـز بـر روی مشـکل نـه بـر روی فـرد، تمرکـز بـر روی مشـکل فعلـی نـه مشـکلات گذشـته، ابـراز احساسـات، انتظـارات، نیازهـای خـود و اجـازه دادن بـه دیگـری بـرای ابـراز احساسـات، انتظـارات و نیازهایـش.

علاوه بر این، در حل تعارض ما نیاز داریم شخص مقابل را بشناسیم و برای دنیای مطلوب او احترام قائل شویم. پس، اول باید نفوذ بپذیریم تا بتوانیم نفوذ کنیم. برای پذیرش نفوذ باید بگوییم که خودمان حاضریم چه کار کنیم. بنابراین بهتر است، اول ما بگوییم که: من برای اینکه این مشکل حل شود، حاضرم این کار رو انجام بدم. وقتی ما یک قدم برمی داریم، شخص مقابل، احساس امنیت می کند. آن وقت او هم یک قدم برمی دارد. چون تا قبل از این، او فکر می کرده که ما می خواهیم او را عوض کنیم، اما با این گفته ما نظرش عوض می شود.

در نتیجه، مهم اسـت از سـبک غالب حل تعـارض خـود آگاه شـوید. چنانچه الگوی نامناسـبی وجـود دارد، الگـوی صحیح حل مسـئله را یاد بگیریـد و آگاهانـه در روابـط خـود بـکار ببریـد. بـه این منظـور، بهتـر اسـت مطالعه کنیـد، آمـوزش ببینیـد، در صـورت نیاز مشـاوره بگیرید و بسـیار تمریـن کنید.

 

 

منابع:

  1. جلالی ندوشن، امیرحسین (1396)،راهنمای اصول خودمراقبتی در سلامت روان، تهران.
  2. مرکز مشاوره دانشگاه تهران، ماهنامه خشت اول (1400)، شماره 6.
  3. روزنبرگ، مارشال (1999)، ارتباط بدون خشونت، کامران رحمانیان، تهران، نشر اختران، شماره 3.