منظـور از خشـونت در روابـط عاطفـی، یـک رفتـار سـوء اسـتفاده کننده، کنتـرل کننـده و خشـونت آمیز اسـت که شـامل سوءاسـتفاده های کلامی، هیجانی و جسـمی در رابطه اسـت و هـر دو جنـس می توانند قربانـی این نـوع رابطه باشند، هرچند که زن ها بیشتر قربانی می شوند.
مسلما در یک رابطه عاطفی، هیچ کس نمی خواهد مورد سو استفاده و خشونت قرار گیرد اما زمانی که رابطه تبدیل به یک وابستگی شدید عاطفی می شود، امکان وقوع آن وجود دارد، به نحوی که فرد تمام اهداف، نیازها و اولویت هایش را نادیده می گیرد و تمامی زندگی اش را وقف یک ارتباط به ظاهر عاشقانه می کند. در این نوع رابطه، طرف مقابل نیز می خواهد معشوقش ضعیف و ناموفق باشد زیرا یک فرد ضعیف و ناتوان وابسته تر است. در چنین شرایطی، وابستگی اعتیاد گونه ای بوجود می آید که زمینه های خشونت و سو استفاده را فراهم می آورد، به طوری که یک طرف مورد سواستفاده و خشونت عاطفی قرار می گیرد و طرف دیگر به سوء استفاده می پردازد.
بسیاری از افراد خشونت و سوء استفاده را تنها در مفهوم آزار جسمی و جنسی خلاصه کرده و خشونت عاطفی را نادیده می گیرند در حالی که خشونت های عاطفی می تواند آسیب بیشتری از نوع فیزیکی آن داشته باشد، هرچند که ممکن است باهم همراه باشند. در عین حال، خشونت عاطفی یک سیستم غیر فیزیکی برای آزار و اذیت و شامل الگوهایی از رفتار است که علیه قربانی استفاده میشود تا به وی آسیب برساند و او را تضعیف و کنترل کند. بنابراین، نامحسوس بودن خشونت عاطفی و عدم درک دقیق آنچه که هست، شناسایی را دشوار میکند. خشونت های عاطفی میتواند به شکل شوخی، کنایه، آزار و اذیت و یا جوکهای توهینآمیز نمود یابد که عموماً بهصورت شفاهی، متجاوزانه و تهدیدآمیز هست. با اینحال، همیشه به یک شیوه اتفاق نمیافتد.
نشانه های خشونت در روابط عاطفی می تواند مواردی از این قبیل را نیز، در برگیرد: تماس مداوم یا پیام دادن تـا بدانـد کـه فرد مقابل کجـا و بـا چه کسـی هسـت، مـدام او را از تمـاس بـا اطرافیـان مثـل خانـواده یــا دوســتانش محــروم می کنــد، مـدام در مـورد پوشـش او مبنـی بـر اینکـه چـی بپوشــد یــا نپوشــد نظــر می دهــد، محدودیت هایـی بـرای فعالیـت هـا یـا مشـغله های روزانـه ی او ایجـاد می کند و با استفاده از پول قصد کنترل دارد. بنابراین مأموریت اولیه سوءاستفاده گر این است که فرد را تحت کنترل خود درآورد. در نتیجه، بهعنوان قربانی خشونت عاطفی ممکن است اضطراب، افسردگی، عزتنفس پایین، سردرگمی، مشکلات عدم تمرکز، تصمیمگیری و نشانههای جسمانی دیگر تجربه شود. همچنین باعث ترس شده و به تدریج شادمانی را بدون آنکه فرد از آن آگاهی یابد، نابود می سازد.
افرادی که مورد خشونت قرار می گیرند، اغلب گرفتار احساساتی چون ناتوانی، آزار، ترس و خشم هستند. نکته طنز آمیز این است که سوء استفاده کننده ها هم گرفتار همین احساسات هستند و به سوی اشخاصی جذب می شوند که خودشان را ناتوان و درمانده می یابند و برای احساسات، دریافت ها یا دیدگاه های خود ارزش قائل نمی شوند. چنین واکنش هایی به سوء استفاده کننده ها اجازه می دهد تا احساس امنیت و ً کنترل بیشتری کنند و طرف مقابل را کاملا تحت نفوذ خود در آورند.
رهایی از خشونت عاطفی امکانپذیر است. اولین گامها در جهت تغییر و بازیابی خود شامل مشخص کردن این موارد است: چه اتفاقی افتاده است؟ و تشخیص دادن مسائلی که باعث شده فرد سوءاستفاده کننده اینچنین رفتار نماید. درک شخصیت و تاکتیکهای فرد سوءاستفاده گر میتواند باعث روشن شدن ابهامات ناشی از رفتارهای متناقض فرد آسیبزننده و ارتباطاتش شود و این مورد فرد را آماده میکند تا به شیوهی خاص خود عمل نماید. همچنین، شناسایی الگوی روابط، مخصوصا با اعضاء خانواده و والدین مهم است. فقدان صراحت و وضوح در نوع رابطه ای که فرد با اعضاء خانواده برقرار می کند، می تواند به شیوه های مختلف خود را نشان دهد. برای مثال ممکن است در برخی موارد به عنوان یک سوء استفاده کننده عمل کند و در برخی موارد دیگر به عنوان یک سوء استفاده شونده. شناختن خود و درک گذشته خود می تواند از ایجاد مجدد روابط خشونت آمیز در زندگی پیشگیری کند. اگر احساس حقارت و اهانت وجود دارد، احتمالا دوستان یا اشخاصی در زندگی انتخاب می شوند که این احساسات را بر می انگیزانند. اگر فرد برخورد منفی دیگران با خودش را تحمل یا با دیگران برخورد منفی می کند، ممکن است با خود نیز به شیوه ای یکسان برخورد می کند. در نهایت، عشق ورزیدن به خود و دل نگرانی درباره خود، عزت نفس را افزایش می دهد و امکان روابط سالم را فراهم می سازد.